پدیده همسر آزاری در جوامع امروزی نسبت به گذشته رواج بیشتری دارد. خشونت فیزیکی و بدنی، مانند صدمه زدن به وسایل منزل و ضرب و شتم همسر، خشونت روانی و کلامی مانند تحقیر شخصیت، چهره و یا شرایط جسمانی زن، ابراز تنفر نسبت به بستگان وی و...
همچنین خشونت اجتماعی شامل منع اشتغال و تحصیل، ممنوعیت ارتباط با بستگان حتی به صورت تلفنی، خشونت اقتصادی مانند نپرداختن خرجی و در نهایت صدمات و آزارهای جنسی از طریق در معرض فحشا و فساد قرار دادن وی به دلیل اعتیاد، مهمترین و شایعترین انواع همسر آزاری مردان نسبت به زنان است.
رفتار شوهر همانند رفتار هر انسان دیگر در صدمه زدن یا ضرب یا جرح رفتاری مجرمانه است و قابل تعقیب کیفری می باشد و میتواند مستوجب دیه و حبس باشد.
همسر آزاری و ضرب و جرح زن توسط مرد میتواند در قالب عسر و حرج موجب درخواست طلاق از طرف زن باشد. در مورد نحوه مجبور نمودن شوهر به عدم تکرار تنبیه یا ضرب و جرح باید گفت که، این اجبار نوعا جنبه اخلاقی دارد و از نظر حقوقی میتواند باعث تعیین حداکثر مجازات در دفعات بعد باشد.
زن چگونه علاوه بر جبران صدمات مالی، صدمه های معنوی ناشی از ضرب و جرح زوج را به عنوان حق مطالبه کند؟ تمامی آنچه که در قانون برای اشخاص دیگر به عنوان حق تقاضای تعقیب کیفری پیشبینی شده برای زن نیز متصور است و از این نظر تفاوتی بین زن و دیگران وجود ندارد. طبق قانون ماده ۱۴ آیین دادرسی کیفری «شاکی میتواند جبران تمام ضرر و زیانهای مادی و معنوی و منافع ممکنالحصول ناشی از جرم را مطالبه کند.»
با اشاره به تبصره یک از ماده ۱۴ قانون آیین دادرسی کیفری: زیان معنوی عبارت از صدمات روحی یا هتک حیثیت و اعتبار شخصی، خانوادگی یا اجتماعی است. در موارد همسر آزاری دادگاه میتواند علاوه بر صدور حکم به جبران خسارت مالی، به رفع زیان از طرق دیگر از قبیل الزام به عذرخواهی و درج حکم در جراید و امثال آن حکم کند.